حاجغ غفورخان فرزند نواب فرزند کدخداکندل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
برای مشاهده البوم عکسهای دوران جوانی مرحوم حاج غفور خان اینجا کلیک کنید
حاج شاهجان فرزند زمان خان فرزند سرگل فرزند میردل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
طایفه کیخا «کیخواه »، یکی از طوایف بزرگ سیستان و بلوچستان ایران به شمار میآید و زیر مجموعه قوم بزرگ کاشانی (کشانی ) محسوب میشود وبه مفهوم «کی خواه» یا کیانی خواه تعبیر میشود و دارای هفت تیره میباشد.
- کیخای پلاسی
- کیخای عسگری
- کیخای عودی (سدکی)
- کیخار چپتی
- کیخای شاه بیگی
- کیخای ته رودی
- کیخای کندری
کیخای پلاسی
براساس نوشته ملک شاه حسین در کتاب احیا الملوک، از کیخای پلاسی به عنوان تیره معتبر کیخا یاد شده، که در منطقه پشت منطقه زره(سیستان)سکونت اختیار کردهاند.یک سند تاریخی موجود که در سال 1153 هجری به رشته تحریر درآمده است محل این قریه را در جنوب اله آباد که به میرزایی مشهور بوده ذکر می کند برخی از معمرین تیره پلاسی بر این عقیده اند که فرزندان عبداله سیاه پلاس اند اما خیمه یا چادر سیاه که در اصطلاح محلی بنام پلاس مشهور است سر پناه و مسکن جماعت خاصی نبوده و نیست.وعبدا.. نیز در سرزمین حجاز میزیستهاست. او مردی بادیه نشین بوده که روزی در غروب آفتاب شترش گم شده، و وی در جستجوی شترش رو به بیابان نهاده واز قضا در زیر روشنایی شفق، نور خیره کنندهای نظر اورا به خود جلب مینماید. چون نزدیک میشود با گنجینهای از جواهرات روبرو شده و دامانش را از جواهرات پر کرده وبه برمی گردد.وچون روز دیگر به آنجا میرود اثری از گنج نمیبیند.لذا از بیم لو رفتن، با قبیله اش کوچ کرده وبه سیستان میرودو در آنجاهمه جزیره و نیزار بود و او کسی را نزد کیان روانه ساخت که مرا جایی ده تا با قبیله خویش سکونت گزینم و بخاطر جا دادن دانه ای جواهر به او می دهد.و اکنون در قریه پلاسی، در میان شیله زابل زندگی میکنند. از طایفه مذکور فامیلهای شریعی، شریفی، خزاعی، عرفانی، شاکری، قائمی، خالصی، امامی، امام جمعه، توکلی، افشاری وکاظمی پدید آمدهاند.که مهمترین آن کاظمی است.
کیخای عسکری
این تیره بصورت پراکنده در گوشه وکنار سیستان روزگار میگذرانند.اینان خود را وابسته به عساکر افغانی میدانند که به منطقه سیستان مهاجرت کردهاند. احیاالملوک از آنان به عنوان نقیبان و جنگجویان پشت زره(زرنج یا سیستان) یاد مینماید.ضرورت در جابجایی لشکریان نیمروزی(سیستان) که موظف به ایجاد امنیت و دفاع در مقابل مهاجمین ازبک و مغول بودهاند، ایجاب میکرده تا این جماعت رزمنده، وضعیت متحرک وسیاری داشته باشند و در سیستان اقامت نمایند.
== عودی
این تیره که بیشتر در منطقه شیب آب زابل ساکن هستند و زمانی گروه متخصص طایفه کیخا را تشکیل میدادند.این تیره مهندسین اولیه آبیاری و زراعت در سیستان بودند که کارشان حفظ اصالت سیستم سنتی در رشته آبیاری و کشاورزی بود.تبحر و کاردانی شان بخصوص در امر بندبافی(سدسازی)، وجه اختصاصی و متمایزی بود که آنان را در مرتبه بالای نسبت به دیگر تیرهها وطوایف قرار میداد.بافتن بند یا سد گزی(چوبی) که در دل امواج خروشان رودخانه هیرمند، آن هم در مواقع طغیان وسیل انجام میگرفت، از عهده هیچ طایفه دیگر بر نمیآمد.این تیره که به کیخسرو پادشاه پیشدادی منتسب می باشند، روزگاری از بزرگان طایفه موبدان متعصبی بودند که در نگاهداشت آتش مقدس زرتشتیان زرنج(سیستان) در قبل از اسلام، نقش اصلی را عهده دار بودند.
کیخای چپتی
ساکن روستای « قلعه چه» در مجاورت منطقه تاسوکی زندگی میکردند.قلعه مذکور در میان منطقه ریگزاز واقع بوده که حصار مستحکمی به نظر میآمدهاست. بدین گونه که رعایا از ترس مالیات وزورگویی خوانین، نمی توانستند فرار کنند.چون در صورت رفت وآمد، اثر پاه روی ماسهها باقی میمانده و به این ترتیب قضیه لو میرفتهاست.بنا براین تعدادی از رعایا کفشهای دست ساز به نام چپتی درست کرده و وارونه به پاهیشان میبندند وشب هنگام فرار میکنند.وبه این ترتیب به کیخاهای چپتی معروف شدند.
کیخای شاه بکو
ویا جماعت مالدار، که خود را سردسته وسرسالار کیخاهای شیب آب زابل میدانند.جد بزرگ آنان کدخدا غلامعلی میباشد.
کیخای شیب آبی
این قوم به علت اینکه خانههایشان از رود هیرمند فاصله زیادی داشته به کیخای شیب آبی مشهور شدند اکنون جایگاه این قوم در روستای کیخا ۵ کیلومتری زابل واقع است.[۱]
کیخای کندری
به این علت که خاستگاه اولیه شان منطقه کندر بوده، به کندر معروف شدهاند.تعدادی ازاین تیره در قریه ورمال و تاسوکی وتعداد زیادی نیز در زاهدان ساکن هستند.
حبیب فرزند حجی فرزند رحمدل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
وحید فرزند حاج شیرجان فرزند زمان خان فرزند سرگل فرزند میردل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
حبیب الله فرزند آزاد خان فرزند نواب فرزند کدخداکندل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
محمد فرزند آزاد خان فرزند نواب فرزند کدخداکندل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
حاج شیرجان فرزند زمان خان فرزند سرگل فرزند میردل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت
سعید فرزند حاج شیرجان فرزند زمان خان فرزند سرگل فرزند میردل فرزند زمان خان فرزند الله داد فرزند سلیت فرزند چاکر فرزند پاینده فرزند چاکر فرزند سلیت